محل تبلیغات شما

سید الشهداء مظهر رحمت خداست.  

الله اکبر خیلی عجیب است در مسجد الحرام به جوانی داشت طواف میکرد من میخواستم عوامل جذب رحمت خدا را براتان بگویم وقت نیست. دلم میخواست بگویم چه عواملی باعث میشود که رحمت خدا زود جذب شود. بحث است. 

 در مسجد الحرام جوانی داشت طواف میکرد دستش را بلند کرد گذاشت روی شانه یک خانم نامحرمی. این رو سری یا سرتاسری یا هر چیزی رفته بود کنار یک مقداری این گردن و بازو مثلا این هم دست گذاشت آنجا. 

 تا دست گذاشت آنجا خداوند متعال این دست را آنجا چسباند. هر چه کرد دستش را بردار نشد. کشید کنار آقا چه کار کنیم. زمان مروان بود. جمع شدن گفتند که چون در خانه خدا این عمل را مرتکب شده شمشیر بیاورید دستش را قطع کنید. 

 بعضیها گفتند نه بابا دستش را قطع نکنید تازیانه بزنید ول میشود. هر کسی یک چیزی گفت. گفتند از بچه های پیغمبر کسی امسال حج آمده گفتند سید الشهداء حج آمده. این مربوط به قبل از سالی است که امام حسین به کربلا بیاید. گفتند برید به آقا بگویید چه کار کنیم؟ 

 آمدند خدمت سید الشهداء گفتند آقا قضیه این است الآن هم در مسجد الحرام جمعیت هم جمع شده طایفه آن خانم هم شمشیر به دست آمده میگویند میخواهیم دستش را قطع کنیم. آقا مظهر رحمت خداست. آمدند در مسجد الحرام ای دست این جوان را گرفت یا الله حسینت آمده عذابش نکنید این دست را جدا کرد. آقا بزنیمش؟ 

  فرمود نه دیگه من آمدم آقا دستش را قطع کنیم؟ 

فرمود نه دیگه من دستش را جدا کردم، بگذارید برود. مظهر رحمت خداست. حالا بگیرید همین را. آن سالی که امام حسین کربلا آمد یک کسی که شمشیر به دست گرفت و چند تا زخم به امام حسین زد همین جوان بود. 

 امام حسین مظهر رحمت خداست. عذاب را بر میدارد حتی با دشمنانش 

ببینید شما وقتی با یک فرد دشمن باشید به این زودیها دست برنمیدارید همه ما همین طوری هستیم. اما کربلا در خود قتال وقتی سید الشهداء میزد به قلب لشکر اینها یک تعداد کشته میشدند یک تعداد هم فرار میکردند یک وقت دیدند امام حسین یک صاحب سواری را دنبال کرده او دارد با عجله و سرعت فرار میکند از دست امام حسین، امام حسین هم ولش نمیکند هی داد میزند الآن حسین من را میکشد به دادم برسید اعتنا نکرد. 

 ابی عبد الله رسید فرمود وایستا کارت دارم نمیکشم تو را دیگه نتونست فرار کند وایستاد رویش را برگرداند آقا فرمود اسمت چیست؟گفت فلانی هستم. 

 آقا فرمود از کوفه آمدی نه تو شامی نیستی از کوفه آمدی؟ گفت بله. 

 مظهر رحمت خداست حضرت فرمود که چند روز پیش که از کوفه از خانه میخواستی بیایی بیرون دختر کوچولویت جلو نیامد؟ گفت چرا 

 آقا جلو آمد. آقا فرمود تو وقتی بلغش گرفتی یک قول و وعده بهش ندادی یک مقداری فکر کرد گفت چرا آقا قول بهش دادم، آقا فرمود قول ندادی که برایت گوشواره میآوری؟ بعضی ها گرفتند. قول ندادی از کربلا که برگشتی گوشواره برایش میبری؟ گفت چرا آقا به دخترم گفتم آرام باش گریه نکن رفتم مسافرت برایت یک جفت گوشواره میآورم. 

 سید الشهداء دست کردند در جیب لباس نظامیشان یک جفت گوشواره بیرون آوردند و فرمود این یک جفت گوشواره را بگیرد و برو اما یک قول به حسین بده گوشواره را از گوش بچه های من نکش. گرفت و کشید. این داد میزد حسین من را نکش، آقا فرمود باشه نمیکشمت برو. آن کسی که حسین امام حسین نگاه میکند دشمن باشه برو چون گفته حسین، داد میزنه حسین نکش مرا، آقا میگوید باشه نمیکشمت وایستا نمیکشمت برو. حالا یک جریان دیگر را برای

رای شب عاشورا میگذارم الآن وقت نیست. 

سید الشهداء مظهر رحمت خداست. تربت او مظهر رحمت خداست یک مقدار تربت را آقا امام صادق فرستاد برای اصحابش صحابی داشت میرفت تمام بود دکترها جوابش کرده بودند به این غلامش فرمود این را میری کنار بسترش میشینی توی ظرف آب حل می کنید سرش را بلند میکنی نمیتونه بخوره بسم الله الرحمن الرحیم بهش میدی بعد هم به او بگو پا شو بیا. گفت آقا داره میمیره، فرمود تو برو. رفت نشست کنار بستر تربت را داخل آب حل کرد سرش را بلند کرد بسم الله الرحمن الرحیم یک مقداری ریخت به زبان این بنده خدا چشمانش را باز کرد گفت عجب مولاک. مولات میگه بیا. 

 شخصی که داره از دنیا میرود یک دفعه از جایش بلند شد یک مقدار گریه کرد گفت چی بود روی زبان من ریختی گفت امام صادق (علیه السلام) یک چیزی به من دادند من تو آب حل کردم آقا فرمود پا شو بیا کسی که چند روز هست در بستر احتضار است. پا شد خدمت امام صادق آقا این چی بود؟ امام صادق گریه کرد فرمود تربت جدم حسین بود. 

حسین تربتش مظهر رحمت خداست، قبرش مظهر رحمت خداست، قبه و بارگاهش مظهر رحمت خداست، زیارتش باعث نزول رحمت خداست، مجلس سید الشهداء رحمت خدا دارد. گریه بر سید الشهداء رحمت خدا دارد. بیا حتی غذای امام حسین. 

 آقایان عزیز من یک جایی منبر میرفتم یکی از کشورهای خارج. اینها غذا می آمد التماس میکرد یک مقدار یک ذره غذا بده یک ملاقه برنج بده. گفتم یک ملاقه برنج به چه درد تو میخورد آقا. آمدی اینجا التماس میکنی این که سیرت نمیکنه یک جمله قشنگی به من یاد داد. گفت یک ملاقه برنج سید الشهداء را میبرم خشکش میکنم پودرش میکنم هر وقت که غذا درست میکنم یک مقدار از این غذای امام حسین را توی این غذا میریزم. حسن آقا تو فلان جا میری چون شام می دهند بگو آره اتفاقاً میروم شام امام حسین را میخورم اصلاً برای غذای حسین میروم. خوبه میخواهم بروم سر سفره حسین بشینم. 

 این غذای حسین داخل پوست و گوشت من بشود. 

 این دیگه به جهنم حرام میشود. غذای حسین مظهر رحمت خدا دارد. گریه بر حسین مظهر رحمت خدا دارد اصلاً اسم حسین الله این را بگویم دیگه روضه. آقا اسم حسین فقط بگو حسین مظهر رحمت خداست. 

 بیا امام صادق فرمود روز قیامت که میشود یک بنده خدایی را پرونده اش را دستش میدهد میگوید برو ببرینش به جهنم حرف هم نزنه. 

 دیگه الیوم نختم علی افواههم دهن بند بستن بهش دیگه حرف نزنه، هیچی نگه چی میخواهد بگوید دیگه تمام پرونده خراب ببریدش وقتی دارن میبرنش در مسیر به خدا التماس میکنه میگوید خدایا به این ملائکه بگو این دهن من را باز کن یک کلمه بگویم. 

 خطاب میرسد ملائکه این دهان بندش را باز کنید میخواهد یک کلمه بگوید. چی میگه؟ 

 میگوید ملائکه میدانند پرونده سیاه است و عاقبتش جهنم است حالا بگذار یک کلمه بگوید. 

 قرآن هم آیه دارد. در سوره مبارکه مؤمنون آنجا میگوید به اینها میگوید دور شوید دیگه حرف هم نزنید. اما این داد میزنه که خدایا یک جمله بگویم اگر میخواهند من را ببرن ببرن فقط اجازه بده یک جمله را. دهن بندش را باز میکنند یک وقت ملائکه میبینن داد میزنه میگه الهی به حق الحسین تا این یک جمله را میگوید خطاب میرسه ملائکه برگردانیدش. 

 بابا پرونده اش سیاه است خودت فرمودی این را به سمت جهنم ببرید. ما هم داریم میبریمش. 

 خطاب میرسد ملائکه آخه یک اسمی را نام برد که من با خودم عهد کردم هر که اسم حسینم را ببره نه در دنیا نه در آخرت عذابش نکنم.

روضه

حدیث فضیلت نهم ربیع

وقایع اول ربیع الاول

جایگاه صدیقه اطهر

یک ,حسین ,  ,آقا ,رحمت ,امام ,مظهر رحمت ,سید الشهداء ,رحمت خداست ,امام حسین ,دستش را , خطاب میرسد ملائکه ,الله الرحمن الرحیم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

999